حقیقت مولوی در مثنوی است، نه در سماع - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان
- حقیقت مولوی در مثنوی است، نه در سماع - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان
به گزارش خبرنگار مهر، مراسم بزرگداشت مولانا صبح روز دوشنبه 15 مهر در بنیاد ایران شناسی با حضور آیت الله سیدمحمد خامنهای رئیس بنیاد ایران شناسی و غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان ادب و شعر فارسی برگزار شد.
در این مراسم آیت الله خامنهای رئیس بنیاد ایرانشناسی در سخنانی با اشاره به اینکه مفاخر کشور سرمایه بزرگ آن به شمار میرود و نباید به سادگی در داخل کشور و در سطح جهان از دست برود عنوان کرد: در روزگار کنونی عدهای قصد دارند بزرگان ما را به سرقت ببرند و متأسفانه ما تنها ناظر آنها هستیم. امروز شاهدیم که ملتهایی که پیشینههای ایران، رشد و عظمت فکری ایران را هرگز نداشتهاند قصد دارند شخصیتهای ایرانی را به نام خود معرفی کنند و برای همین ابن سینا و فارابی را ترک مینامند و مولوی را رومی. در حالی که باید مولوی را خراسانی بنامیم نه اینکه به علت چند سال اقامت این شاعر در سرزمین رم شرقی او را رومی بخوانیم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود مولوی، عطار، سنایی را پیامبران متخصص در آشنایی و تألیف معارفالهی معرفی کرد و ادامه داد: بسیاری از معارف بهدلیل رمزآمیز بودنشان قابلیت بیانشان برای عامه مردم را ندارد در نتیجه افرادی که بتوانند این معارف را به زبان شعر و ادبیات در بیاورند اهمیت بسیاری دارند و البته بسیار نیستند. مولوی یکی از افرادی است که با ابزار شعر توانست از عهده این مهم برآید و امروز نیز کتابش اولین کتاب به لحاظ وسعت نشر در دنیاست.
رئیس بنیاد ایرانشناسی در ادامه با اشاره به جغرافیای زیستی مولوی گفت: بلخ در دوران گذشته یکی از شهرهای ایران بود و حتی از زمان ساسانیان منطقهای به نام صوفیه وجود داشت که در قلمروی ایران بود. کتاب مثنوی مولانا هم تماما به زبان فارسی است.
آیتالله خامنهای در ادامه با بیان اینکه نباید برای معرفی شاعری چون مولوی بساط رقص فراهم کرد، عنوان کرد: حقیقت مولوی در مثنوی است نه در سماع. متأسفانه چند سال قبل در یکی از دولتها هم برای مولوی بزرگداشتی برگزار کردند و در آن مراسم چند سخنران، حرفهای بیربطی زدند. فردی هم به نیزنی مشغول شد و رئیسجمهور وقت آن فرد را در آغوش گرفت. من وقتی آن مجلس را دیدم متوجه شدم در حال تلف کردن وقتم هستم. نام دقیق مولوی محمدبن محمدبن حسین است. تنها شیعیان هستند که نام حسین را برمیگزینند. پس میبینیم که اصلاً نیاز به اثبات کردن ایرانی بودن او به شیوه ایرانی نیست با این همه باید بدانیم که مولوی دو شخصیت دارد. یکی شخصیتی ایرانی و دیگری شخصیتی که به لحاظ معرفتی متعلق به هیچ جامعهای نیست و به همه بشر تعلق دارد. به باور من هیچگاه نباید مولوی را در قفس کوچک مرزهای جغرافیایی حبس کرد.
در بخش دیگری از این مراسم نیز غلامعلی حدادعادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سخنانی مولانا را سرچشمه یک رود خروشان معرفی کرد که 800 سال است در جهان و در عالم فارسی زبانان جریان دارد و افزود: از زمانی که مثنوی سروده شده تا امروز در سراسر جهان و به در جوامع خصوص فارسیزبان این کتاب را به قول سعدی همچون ورق زر میبرند. مثنوی خوانی نیز همواره یک سنت اجتماعی، ادبی و دینی در این جوامع بوده و میتوان گفت که در هر جایی که زبان فارسی حضور و بروز داشته محفلهای مثنویخوانی هم برگزار شده است.
حداد عادل افزود: امروز میبینم که در سراسر جهان اسلام هم بر مثنوی شرح نوشته شده که البته بیشترین آنها در شبه قاره هند است. در ایران نیز بزرگانی چون حاج ملاهادی سبزواری شرحی بر مثنوی نوشته است و طبق آمار موجود؛ چندین سال در میان انواع کتابهای شعری که در آمریکا منتشر شده است ترجمه اشعار مولانا جزو پرفروشترین کتابها بوده است.
رئیس بنیاد سعدی ادامه داد: برای درک عالم مولانا کافی است نگاهی به دنیای غرب بیاندازیم. دنیایی که بر جهان تسلط پیدا کرده و در برابر همه حرکتهایی که قصد دارند از زیر سلطه رها شود به شدت خشونت از خود نشان میدهد. اگر نگاهی بیطرفانه به غرب داشته باشیم میبینیم که همت دنیای غرب چیست. به نظرم رسانههای غربی بهترین نمونه از دنیای غرب هستند. شما به تلویزیون و ماهوارههای آنها نگاه کنید. آماری درباره محتوای برنامههایشان بگیرید درمییابید عنصری جز خور و خواب و خشم و شهوت در آنها حضو ندارد تا جایی که پربینندهترین اخبار در گوگل در میان 5 خبر صدر، سیاسی و پس از آن مربوط به خوانندهها و رقاصهها است. امروز انسان شرم میکند که خبر برتر دنیا چنین اخباری است. حرفم من این است که دنیای مولانا در واقع عالم مولانا نقطه مقابل آن چیزی است که ما در تمدن غرب میبینم. در زندگی غربی ما با جهانی فاقد معنا روبرو هستیم اما مولانا تمام حرفش این است که انسان معنایی بزرگ دارد و جهان پیرامونش نیز معنادار است. مولانا در همه 26 هزار و 500 بیت مثنوی و داستانهایش به دنبال آن بوده تا نگاه ما را به سمت بالا معطوف کند و تمام مثنوی نیز به همین خاطر یک انگشت اشاره به سمت آسمان دارد تا به ما یادآوری کند دنیا خور و خواب و خشم و شهوت صرف نیست.
وی همچنین گفت: حرف و عالم مولانا این است ما یک مبدا و مقصد داریم و مسافر راهی هستیم حرکت ما به سوی عالم بالا با سازوکار عشق است به همین خاطر بسیاری مثنوی را عشقنامه نامیدهاند. سازوکار عشق ایستاده بر بر تعالی انسان است و موتور حرکتش نیز در دل ماست. این دل است که ما را در مسیر عشق حرکت میدهد. تمام حرف مولانا این است که در این دنیا باش، زندگی کن اما فراموش مکن از کجا آمدهای و به کجا خواهی رفت.
.: Weblog Themes By Pichak :.